از بین حالات انسانی، خشم را میپسندم. تقدیسش نمیکنم و خوب میفهمم که انسان راست قامت باید و لاجرم خشمش را در کنترل داشته باشد. اما خشم، منبع صداقت است.
*
یک استرس همیشگی دارم. یک خوف دائم که مبادا میان لفافهای نازک دروغ پیچیده شده باشم. فقط وقتهایی که از خشم پر شده ام خیالم راحت است. پس، زنده باد خشم!
(؟)
*
نه... اینطور نیست. آدمیکه در لفاف دروغ پیچیده شده باشد، خشمش هم دروغین است. اینکه یک نفر با تمام وجود خشمگین باشد چیزی است، و اینکه صادقانه خشم داشته باشد چیز دیگری است. بعضی وقتها با همین سوء برداشت خودمان را گول میزنیم
*
حرف زدن در مورد این چیزها مظهر بی صداقتی است
حرف نزدن در مورد این چیزها هم ضمانت صداقت نیست
*
من چرت و پرت مینویسم، پس هستم